۱۳۹۱ مهر ۱۱, سه‌شنبه

فمینسم ومساله ی جهانی

 




ذهنم دوباره در مورد قشرییکه همواره برآن مظلومیت ومحرومیت رفته است در تفحص وتکاپو افتید وبرآن شدم تا دوباره در مورد این قشر که  درطول تاریخ از آن به عنوان جنس دوم سخن رانده شده ونیز به آن به عنوان جنس دوم حقوق وامتیاز قایل شده است . این امر ذهنم را به درس دانشگاهم سوق داد ، درس که به آن جامعه شناسی زنان می نامیدند واستادم با بسیار جذابیت آنرا ارایه می داد ، درس که دراین نزدیکی بازهم انرا خواندم وازآن لذت بردم. اما مهم اینکه این مساله برمیگردد به آن دونوع تقسیم کار اجتماعی که یکی دوره ی شکار وگرد آوری خوراک ودیگر هم زراعت ومالداری بود . در مرحله ی اول همه امورات زندگی مربوط به زنان می شد وآنان بود که مردان را به کارهای زندگی امر می نمودند واما در مرحله ی دوم قضیه برعکس شد واین مردان بودند که اوامر ونواهی می کردند واین مردان بودند که به زنان دستور باید ها ونباید ها می دادند.

پس با گذشت هزاران سال از این قضیه مساله هم چنان باقیست ؛ با آنکه زنان در سراسر دنیا خواستار مساوی بودن همه امتیازات وحقوق با مردان اند ولی می بینیم که در بسیار از نقاط جهان هم چنان حقوق این قشر نادید گرفته می شود ویا اینکه با آنان با دیده ی تحقیر آمیزی می نگرند. ودر افغانستان؛

با آنکه زنان در افغانستان نیز در اکثرا نقاط کشور از مردانشان ویا از رفتار که با آنان روا داشته می شوند در شکایت اند ولی چطور تا حال نتوانسته اند به یک جنبش سراسری علیه این نا قضین حقوق شان قرار گیرند ؟ شاید بی دلیل نباشد که این امر نیز در پیوند با مساله بیش از دودهه جنگ ، نابرابری وخشونت بوده است. در این ایام چه بسا افرادیکه به خاک وخون کشانیده شد وچه بسا افرادیکه کشته ویا هم معیوب ومعلوم بار آمد . چه رسد به اینکه به موجود سراپا تقصیری همچون زن نگاه مساویانه ی بیاندازند.

                                    

هیچ نظری موجود نیست: