۱۳۹۱ فروردین ۲۱, دوشنبه

هرکه از گذشته روز گار نیاموزد، از هیچ آموز گاری نخواهد آموخت.

افغانستان کشورم سالهاست زیر یوغ بیگانگان بوده ورنج کشیده است ، ومردم آن دردومحنت را. چگونه اذهان که از آدم کشی  بیرحمی  و حتی تجاوز رهایی یافته وبسوی آزادی، عدالت ، حقوق بشر ، صلح  وآشتی وغیره موارد را که نه تنها به نفع مردم ما ،بلکه به کل انسان درگیتی است ارج نهاده واحترام نمایند . ناگفته نباید گذاشت که مردم ما همانند سایر  انسانهای روی زمین دوستدار صلح وآشتی اند وبه همنوعانش عشق میورزند ، اما جای تأسف اینجاست که رهبران سیاسی وجهادی ما بنام حفاظت ازخاک وسرزمین  برعکس کشوررا بسوی تباهی وویرانی کشانیده اند  که دراین میان نقش کشورهای همسایه را نباید نادیده گرفت  اما گذشته از این گپ ها ، دیگران که نمی خواهند که در رفاه زندگی نماییم واین خااک ما به سوی ویرانی وتباهی رود،  جای بسیار تاسف اینجاست که خود ما نیز نمی خواهیم کشور ما آباد وسر بلند ومردم بدور از توهین زندگی نمایند. واقعا رهبران ما در گدشته ها فقط در فکر  چگونه به دست آوردن قدرت بوده واینکه چگونه بدست آ وردن مقام ولو با خون افراد واقارب هایش تمام گردد - اما باید گفت که تابه کی ؟ این قد ر احمقانه رفتار نماییم واین قدر کوتاه فکر نماییم! حتی در موارد رهبران ما حاضر بوده اند که عضوی از بدن خویش را از دست دهند ،  منتهی به پول یا به قدرت نسبی در کشور برسند. وقتی این گونه باشد به سایرین که کشته می گردد وکشور به سوی ویرانی وتباهی سوق  داده می شود هیچ گونه فکر واندیشه ی در اذهان رهبران بزر گوار ما حتی در خواب نبوده است چه رسد به بیداری ! 

    رهبران نابخرد ونالایق ما در گذشته ها آ نچنان کار های کردند که حتی درمواردی به ضرر خودش وفاملش تمام گردیده است چه رسد به قوم واقارب و چه رسد به دیگران که  با آنها بنا به قول آنان جهاد اکبر را اعلام مینمودند،  آیا رهبران ما که از سیاست واقعا چیزی را نه می فهمیدند ؛ جای حرف ایجاست که از حربه دین ومذهب بی پیمانه به نفع خود شان  استفاده های بس فراوانی نموده اند .
  اما یک حرف بسیار مهم از همه اینکه:  مردم ما از سطح اگاهی آنچنانه ای که بر خورد ار باشند نیستند  ٬ نه از دین ومذهب ونه از سیاست وسیاست گذاری.
   پس ای هموطن!  بیا کمی از گذشته ها بیا موزیم چنانچه گفته  اند " هرکه از گذشت روز گار نیاموزد از هیچ اموزگاری نخواهد اموخت ".  پس یگانه اموختن ما از گذشته های تلخ ماست ٬ گذشته ای که برادران وخواهران در خونش آ غشته گردیدند و هزاران مادر وپدر بدون پسر وهزان پسر ودختر بدون مادر وپدر گردیدند . پس آیا مجازات این مجرمین را به خدای خود بسپاریم ویا اینکه باید روزی در فکر بپای میز محاکمه کشیدن آنها باشیم .  پس باید مردم ما خود قضاوت نمایند ٬ وخود تصمیم بگیرند .  اما یک مشکل دیگری که در این پسان ها سر برآورده انداینکه : تا هنوز رهبران نا به خردما در بین مردم نا آگاه از مسایل محبوبیت دارند .  تا این محبوبیت از بین نر فته ما هر گز به فکر داد خواهی روزی نباشیم .

هیچ نظری موجود نیست: