۱۳۹۱ فروردین ۲۱, دوشنبه

سرزمین ما ، نیازمند دگرگونی ریشه ی

        کشورما بابیش سه دهه جنگ و نابسامانی وبحرانهای داخلی دچارآسیب های متعددی درعرصه های سیاسی ، اقتصادی ،اجتماعی وفرهنگی وروانی شده است . گذشته ازاینکه دراین مدت چه مظالمی بر محرومان رفته وکشور به سوی ویرانی کشانیده شده است ، با روی کارامدن وضعیت امروز دروطن ومستقر شدن امنیت وصلح نسبی درکشور نهادهای اساسی واصیل در جامعه دربهنه ی خودها به فعالیت آغاز نمودند. اندک بسوی ترقی ورشد وتوسعه گامهای مؤثری برداشته ا ند ، اما باوضعیت فعلی کشور که بسوی ترقی وانکشاف آهسته ی درحرکت هستیم ؛ توان آنرا داریم که ترقی وانکشاف را درهمه  عرصه ونهادهای اساسی جامعه بصورت مساوی ویکسان پیاده سازیم ویاخیر؟ با آنکه کشورهای اروپایی وجوامع صنعتی امروزه غرب هم بعد ازرنسانس توان رسدن یگبارگی را به تمام معنی نیافتند.  باآنهم ارزشها وهنجارهای کشورما با ارزشها وهنجارهای کشورها وممالک دیگر به خصوص غربیها متفاوت اند.  بادرنظرداشت این فرضیه ها  آیا الگو و نمونه (پارادیم) برداری را از کشور های غربی بیاوریم وایا اینکه بتوانیم دکترین برای خود بسازیم ؟پس چگونه؟  آیا اساسا مردم ما ذهنیت پذیرش برای دگرگونی درکشور ر ادارند؟  وآیا دولت وحکومت فعلی توان پلان وتطبیقی آنرا به نحوی دارند یاخیر؟ پس تغییر را ازکجا شروع نماییم ؟ ازنهاد سیاست درکشور : این نهاد اساسا امروز شکل قوم تبارگونه و تمرکز گونه رابه خود گرفته است ودراین عرصه نقش احزاب سیاسی که صرف منحصر به قوم خاص ومنطقه خاص  هستندو  میزان فعالیت بعضی انان هم ، حتی درسطح ولسوالی هاست و رهبران احزاب نیز به خود وبه قوم وملیت خود می اندیشند . پس بااین همه مشکلات و معضلات که فراروی سیاست وسیاست گذاری درکشورهست، توان آنرا دولت مداران وسیاسیون مادارند که به نحوی از اهداف کشورهای اروپایی امروزه  با حضور نظامی وافراد تخصصی وغیر تخصصی که به حیث مشاورین ارشد بامعاش بسیار گزاف دالری درعرصه های متفاوت فعالیت دارند، میتوانیم سرزمین خویش را بسوی آبادانی،  رفاه و آسایش ‌سوق دهیم . میتوانیم بحرانهای داخلی چون فقر، بیکاری ، جرم وجنایت و... را درکشور ازبین برد یا حداقل کاهش داد. امادر عرصه ی اقتصاد :که امروزه کشورما باداشتن معادن سرشار وتوان نیروی کار نمیتوانیم بیکاری را از کشور بزداییم ، معادن کشور چگونه استخراج گردد و چگونه مفاد آن درراه انکشاف وترقی کشور به مصرف رسد وهزاران افراد بیکار درکشور جذب گرددو میزان جرم نیز کاهش یابدونیز کمک های کشور هاوممالک غربی ومنطقه ای که مانندسیل سرازیر میگردد  درراه بازسازی  ونوسازی کشور به مصرف میرسد . ویا اینکه به جیب افرادهای اول مملکت که در کشور های غربی وبانک های خارجی حساب اکوند دالری با ملیون ها دالر باز مینمایند وبلدینگ های لوکس ویا سوبر استارها می سازند، تامورد اعتماد ممالک که قبلا تابعیت انرا داشته ویادارند گردد.درعرصه ی فرهنگ : با آنکه هر قوم وملیت ساکین  درکشور فرهنگ و عنعنات خاصی دارند باآنهم درمسایل کلان دارای یک سلسله ویژگی های مشترک هستند .با تهاجم فرهنگی در کشور  که ازچینل تلویزیون ورادیو به قسمی مستقیم فرهنگ بیگانه ویا به خصوص هندی و اندکی هم ترکی به شدت تبلیغ وبسیار به سادگی مجذوب جوانان شهری وحتی دهاتی میگردد مدل لباس پوشیدن ویری ستایلش و نحوه ی گپ زدن میتوانم چلنج دهم را همه روزه ، وبساموارد دیگر را به خصوص درموسسات خارجی می شنویم ویااینکه مشاهده میماییم .ماتوان دفاع از فرهنگ خویش رانداریم ویااینکه فرهنگ ماسنتی است وبابه وجود آمدن فرهنگ جدیدی غربی توان مقا بله ورویارویی رانداریم ویا انیکه بپذیریم که سنتی بود وفعلا جدید می خواهیم - اندیشه ای جزمی تا به کی ؟!      درعرصه ی اجتماع :کشور ما از اجتماعات گوناکون در محدوده های مختلف  ودارای اندیشه وانگیزه های گوناگون تشکیل یافته،  پس تلفیق اراءواندیشه های مردم که سالها جزمی اندیشیده به این زودی امکان پذیر نخواهد بود،   حتی با پذیرش این گپ که فردی هموطن خویش را به عنوان کفر خطاب نموده بودیم ویا حتی فعلا هم خطاب می نماییم .به نحوی دراین دودهه ی از زمان بااز دست دادن جان ومال ودوستان واقارب خویش را متحمل شده ایم ؟ یا اینکه همانند رهبران خودها که همان وقت فرمان کفر را علیه همدیگر صادرمی کردند وامروزه با بهترین وضعیت زندگی ودارای بهترین سرمایه ودارایی در کشور  با لند کروزر 200 هزار دالری وبا بادی گارد های که شب وروز خانه اش را محافظت مینماید وبسا امتیازات دیگریرا که مشاهد می کنیم . بالخصوص در جلسه وزرای فوت من یادر چوکی های خالی پارلمان  پهلوی همدیگر نشسته اند  گاهی به سوی همدیگر با عینک گذشته می نگرند وگاهی هم با لب خنده .



   این جنگ وویرانی شیرازه ای هموطنانم را ربوده وتوان ونیروی فکری ملتم را نابود کرده  است،   پس با این وضعیت فعلی که اکثر هموطنانم  دچار تکالف گوناگون جسمی روحی وروانی شده اند، ما توان رشد وانکشاف به خصوص در عرصه ی فرهنگی رابه دست اریم  .مثلا معلمی که به نحوی ازنیروی فکری سالم برخوردارنباشد چگونه شاگرد که دراینده این خاک متعلق به اوست تربیه نمایند ویا اینکه همانند وزراءوافراد کلان کشور معلمی خارجی گرفته وباکسیکه در خارج ازکشور تحصیل نموده است را معلمی شخصی بی گیرد و معاش دالری را نیز ترتیب دهد ویا اینکه حتی به کشورهای غربی بفرستند که مانند آنها نواندیش وصاحب علم و کمال غربی گردد. پس افرادغریب کشور که سالها ابزار دست رهبران بزرگوار مابوده  کجاتربیت شوند وتعلیم ببینند زیر چادر وآفتاب های سوزان ویا مکاتب ساخته شده توسط برنامه وبودیجه های تخصیص یافته از فلانی وزارت باتسهیل فلانی سفارت . پس تغییرات را درکشوراز کجا شروع نماییم ازقبیله وقوم خود  از کشور خود در منطقه ویا محله ی سکونت خویش ویا از خود . بهترین راه اینست که بیایید همه باهم تغییرات را خودها شروع نماییم ، تغییرات در زندگی خویش بوجود آوریم  در نحوه  ی اندیشیدن ،رفتار، کنش وواکنش مان وعملکرد مان نسبت به یک قضیه وبساموارد دیگر .هیچ کس نمی تواند تغییرات را درما بوجود آورند . زیرا زور ما درگذشته ها هم به خود ما وهم به مردمان منطقه وجهان معلوم است  ولی یک حرف دردل خود می گوییم دیگر خسته شده ایم والا شما را هم در ین خاک باک خویش نمیگذاشتیم که این همه خوش گزرانی نمایید ولی دیگران نه فهمیده و نه شنیده اند ویا اینکه خودرا ناشنیده گرفته اند ورنه تزویر که نداریم الحمداللله اما زور داشتیم که در گذشته ها به مصرف رسید .
    سرانجام همه با هم بایک شعار" تاریخ خویش را بسازیم به طریقه ی که دلخواه ماست وتحت شرایط که خود بر گزیده ایم ".

هیچ نظری موجود نیست: