۱۳۹۴ بهمن ۱۷, شنبه

رسانه و سیاست



مقدمه

اصطلاح رسانه ها معمولا تداعی کننده ای اشکال خاصی از ارتباطات است که خصوصیات شایع جوامع معاصر شده اند، نظیر روزنامه ها، مجلات، رادیو، سینما وتلویزیون. لیکن این اشکال خاص ارتباطات فقط برخی از شیوه هایی اند که ازطریق آن ها اطلاعات ومحتوای سمبولیک می تواند با انواع متنوعی ابزارهای فنی ضبط شوند و به دیگری انتقال یابند ویا برای استفاده های آتی ذخیره شوند. یکی از خصوصیات بارز مشترک بین همه ی اشکال ارتباط رسانه ای آن است که همگی متضمن انتقال اطلاعات در زمان ومکان می باشند. استفاده از رسانه های ارتباطی به افراد این امکان می دهد اطلاعات ومعلومات را به دیگرانی انتقال دهند که در محیط های دور دست قرار دارند. بنابراین استفاده از رسانه های ارتباطی متضمن ایجاد اشکالی از تعامل است که با اشکال تعاملی که درمکان های مشترک زندگی روزمره اتفاق می افتند، قدری متفاوت اند. بیشتر تعاملات روزمره تعامل چهره به چهره اند؛ به این معنا که تعامل مذکور در محیطی محلی  شده اتفاق می افتد محیطی که در آن افراد چارچوب مکانی-زمانی مشترکی دارند و به صورت مستقیم با یکدیگر روبرو می شوند. لیکن تعامل رسانه ای به ماورای مکان وشاید هم زمان کشیده می شود؛ مشارکت کنندگان ممکن است در نقاط دور و متنوعی باشند و نمی توانند چارچوب مکانی زمانی مشترکی داشته باشند.

رسانه ودگردیسی حیات عمومی

رسانه های ارتباطی به معنای وسیع، بخشی از حیات اجتماعی وسیاسی طی چندین قرن بوده اند. بسط سیستم های نگارشی در بین النهرین و مصر باستان و استفاده از گِل، سنگ، پاپیروس و کاغذ برای ثبت و انتقال اطلاعات و محتوای سمبولیک، متضمن استفاده از رسانه های ارتباطی در این معناست. ابداع دستگاه چاپ در قرن پانزدهم و به دنبال آن ظهور صنایع چاپ ونشر، مشخصه ی آغاز چیز جدیدی است. به لطف تکنیک های چاپ، تولید نسخه های فراوانی از متون نسبتا ارزان میسر شد و لذا این نسخه ها به قیمت مناسب در دسترس دریافت کنندگان قرارگرفت. تکنیک های چاپ به سرعت در سراسر اروپا در اواخر قرن پانزدهم گسترش یافت ودر قرن شانزدهم تجارت شکوفای کتب، رسایل و دیگر مطالب چاپی وجود داشت. در اوایل قرن هفدهم، نشریات منظم اخبار در شهرهای مختلف اروپا ظاهر شدند؛ این کورانتوس ها آن گونه که در آن زمان نامیده می شدند،  پیش قراولان روزنامه های مدرن بودند. در اوایل قرن نوزدهم، طیف متنوعی از روزنامه های روزانه وهفتگی در اصلی ترین شهر های اروپا تاسیس شدند.
با آنکه ریشه نهاد های رسانه ای را می توان تا ظهور صنعت چاپ ونشر در اواخر قرون وسطا و اوایل عصر مدرن اروپا پی گرفت، اما رسانه ها پس از اوایل قرن نوزدهم از بسیاری جهات متحول شده اند. سه تحول دارای اهمیت خاصی اند. نخست نهاد های رسانه ای به طرز فزاینده ای تجاری و بعضی به شرکت های عظیم تجاری مبدل شده اند. این تحول تا حدودی به دلیل مجموعه ای از نوآوری های فنی در صنایع چاپ است و تا حدودی هم بواسطه تغییر مبانی مالی صنایع رسانه ای و دیگر شیوه های تولید عواید. از طریق فرایند های رشد وتحکیم، مجتمع های عظیم ارتباطاتی بوجودآمده است. این مجتمع ها، نظیر تایم وارنر، دیزنی و نیوز کارپوریشن رابرت مرداک،  امروزه به بازیگران کلیدی فراملی در تولید ونشر اطلاعات و ارتباطات مبدل شده اند.
تحول دوم که ارتباط نزدیکی با تحول نخست دارد، جهانی شدن ارتباطات و ظهور شبکه های ارتباط جهانی است. در قرون پیشین، مطالب چاپی، عموما به فواصل بسیار دور دست و در آن سوی مرز دولت ها و قلمروپادشاهان حمل می شدند. اما در قرن نوزدهم، جریان بین المللی اطلاعات و ارتباطات شکل بسیار گسترده تر و منتظم تری یافت. ایجاد آژانسهای خبری بین المللی که مراکزآن ها در شهرهای تجاری بزرگ اروپا بود، به همراه گسترش شبکه های ارتباطاتی مرتبط با مناطق حاشیه ای امپراتوریهای در مراکز اروپایی شان، مقدمات سیستم جهانی پردازش اطلاعات و ارتباطات رافراهم ساخت که این سیستم طی قرن بیستم، هر روز بیش از پیش شعبات جدیدتر یافت و پیچیده تر شد.
تحول سوم، ظهور اشکال رسانه ای الکترونیکی ارتباطات بود. سیستم های تلفن و تلگراف  در قرن  نوزدهم به کار گرفته شدند و در دهه 1920  سیستم های قابل اتکای پخش رادیویی ایجادشده بود. پخش تلویزیونی بعد از جنگ دوم جهانی آغاز شد و در دهه 1950 به سرعت گسترش یافت. در این اواخر، بسیاری از سیستم های رسانه ای، با ایجاد اشکال جدید پردازش اطلاعات مبتنی بر سیستم های دیجتالی کد گذاری، به اصطلاح  انقلاب اطلاعاتی، دگرگون شده اند. دیجتالی شدن به نزدیکی فزاینده تکنولوژی های اطلاع رسانی و ارتباطاتی بر مبنای  سیستم دیجتالی مشترک انتقال، پردازش و ذخیره اطلاعات، منجر شده است. اطلاعات و محتوای سمبولیک را می توان به سرعت وبا سهولت نسبی به اشکال متفاوت رسانه ای، مبدل کرد. این تحول مرزهای سنتی، بخش های مختلف صنایع رسانه ای را مخدوش و احتمالا درآینده نیز مخدوش تر خواهد کرد.

رسانه و فرآیند سیاسی

رسانه ها درعین آنکه خود بیانگر افکار عمومی هستند، می توانند ساخت بخشنده و محرک آن نیز باشند. در این جاست که رسانه به عنوان مهم ترین عامل تبلیغات از یکسو و مهم ترین عامل تاثیر گذار برافکار عمومی از سوی دیگر، در جهان امروز از اهمیت و قدرت فوق العاده ای برخوردارند و هیچ بازیگر سیاسی ای نمی تواند نسبت به آن ها بی تفاوت باشد. هریک از انواع رسانه ها ساختار وکارویژه های خاصی دارند، اما دریک نکته مشترکند وآن اینکه مخاطب آن ها همگان وافکار عمومی است. روزنامه ها بیشتر طیف روشنفکر و باسواد جامعه را مخاطب قرار می دهند در حالی که تلویزیون آحاد مردم را هدف قرار می دهد. به همین خاطر نقش تلویزیون خطرناکتر وگسترده تر است و چنانکه گفته شد نقش مهمی در شخصی شدن قدرت ایفامی کند. از دهه 1950 به بعد به ویژه از زمان توسعه تلویزیون، پدیده ی رسانه ای چنان نظامی استثنایی از قدرت نفوذ مطرح می شود که می توان از آن به رسانه سالاری تعبیر کرد. در این میان نقش مسلط تلویزیون قابل تامل است. براثر انقلاب فنی نوعی از قدرت نفوذ پدید آمده  است که تمامی منابع احساسی و خیالپردازی را به بازی می گیرد. به کارگیری تلویزیون باعث دگرگونی عمیق  روانی واجتماعی شده است. این پدیده تمام زندگی مارا دستخوش دگرگونی ساخته است. چنانکه می دانیم مک لوهان تا آنجا پیش می رود که می گوید تلویزیون مطبوعات را هم زیر سوال برده است.
بالاندیه از جامعه شناسان ومردم شناسان فرانسوی می نویسد:  به برکت رسانه ها و تحولات عظیمی که دراین زمینه به وجودآمده است ، شیوه تولید  تصویرهای سیاسی هم عوض شده است. جهان سیاست به گونه ای بی سابقه در معرض دید حکومت شوندگان قرار می گیرد وبه میزان زیادی جنبه اسرار آمیز خود را از دست می دهد و این خود باعث افسون زدایی و افول کنجکاوی نسبت به مسایل سیاسی می شود.
شوارتزنبرگ در کتاب دولت نمایشی: نظام ستاره ای در سیاست؛  نقش تعیین کننده ای برای مطبوعات بویژه تلویزیون قایل می شود و معتقد است تلویزیون تشکل های کلاسیک واسط را در زندگی سیاسی از کار می اندازد و رابطه مستقیمی بین چهره های سیاسی  ومردم به قرار می کند. در این فرایند صحنه سیاست به صحنه نمایش تبدیل می شود و درآن سه عنصر در کنش متقابل قرار می گیرند: بازیگران، تماشاچیان و کارگردان. بازیگران نقش اول ونقشی را بازی می کند که کارگردان تعیین می کند واین نقش مناسب با روحیه وخواست تماشاچیان انتخاب می شود. تماشاچیان هم پیش ذهن خاصی ندارند یا ذهن آن ها در پرتو شعارها وتبلیغات همان رسانه ها شکل می گیرد وتا حدی زیادی تحت تاثیر بازیگران  قرار دارد. بازیگران هزینه های نمایش را از طریق پرداخت ورودی برعهده دارند و بازیگران در برابر نقشی که ایفامی کنند دستمزد دریافت می کنند. برنده اصلی و گرداننده صحنه کارگردان است که پشت صحنه پنهان است و سود نمایش را به جیب می زند. دراین میان سیاست بیش از پیش حالت نمایش یک نفره به خود می گیرد. در این صورت چه بهتر که به جای سیاست مدار یا فعالان سیاسی باورمند به اصول خاصی، ازهنر پیشه ها استفاده شود تانتیجه مطلوب تری نیز به بار آید. مثالی که می توان برای سازه شوارتزنبرگ ارایه داد، روی کار آمدن ریگان هنرپیشه کمدی سینماهای امریکاست، که در آن مقطع زمانی(دهه 1980) می بایست نقش یک مدیر سر سخت را ایفامی کرد. این سرسختی در خدمت منافع سرمایه داری امریکا قرارگرفت. کارگردان، سرمایه داران امریکا بود، تماشاچیان مردم امریکا که به جای حق ورودی رای دادند و ستاره نقش اول ریگان.
مثالی دیگری که برای تشریح اهمیت رسانه ها به ویژه تلویزیون در کسب قدرت سیاسی می توان ذکر کرد، روی کار آمدن برلوسکنی در ایتالیاست. در زمانی که احزاب سیاسی اعتبار خود را از دست داده بودند، یک حزب جدید یکشبه شکل گرفت وبا استفاده از روزنامه های وابسته به رهبر حزب و دوکانال تلویزیونی خصوصی، پس از دو ماه تبلیغات، در انتخابات سال 1994 اکثریت کرسیهای مجلس را به دست آورد.
در این میان، مطبوعات با قدرت نفوذی ای که دارند ممکن است به عنوان یک بازیگر مستقل وارد صحنه شوند. برای مثال یک روزنامه می تواند شمع انجمن و محور گروهی از انسانهای هم فکر قرار گیرد یا با انتشار مطالب خاصی گروهی از شهروندان را به حلقه هواداران خود در آورد. رابرت ژوونل در سال 1914 به این نکته اشاره کرد که امروز هیچ سیاستمداری جراأت ندارد به گزارشگران روزنامه ها پاسخ منفی بدهد. وی روزنامه هارا به عنوان قدرت چهارم در کنار قوای سه گانه معرفی کرد. با توجه به اینکه سال 1914 روزنامه ها دوره جوانی خود را پشت سر می گذاشتند، مشخص می شود که باچه سرعتی به یک قدرت سیاسی کارآمد تبدیل شدند. شوارتزنبرگ نشان می دهد که چگونه سیاستمدارانی که با روزنامه ها در گیر شده اند همیشه جزء بازندگان بوده اند. بسیاری از افتضاحات سیاسی که منجر به استعفا یا برکناری سیاستمداران بزرگ شده است، به دلیل هیاهوی روزنامه ها چنین پیامدهای خطیری در برداشته اند ورنه امکان حل آن ها در خفا وجود داشت. افتضاح مشهور به واترگیت و عزل نیکسون، پروفومو و رسوایی کلینتون-لوینسکی از آن جمله بود. برعکس سیاستمدارانی که از پیشتبانی روزنامه ها برخوردار بوده اند شاهد موفقیت را در آغوش کشیده اند. جان. اف کندی پیروزی خود را در سال 1960 مدیون موافق روزنامه ها بود. این ها و وقایع دیگر به خوبی نشان می دهند که کنترل جریان اطلاعات وکشیدن حجاب محرمانگی بر اعمال و گفتار خصوصی رهبران سیاسی و دیگران در عصری که مشخصه ی بارزآن گسترش اشکال رسانه ای ارتباط است، دشوار شده است.
یکی از جالب توجه ترین مباحث جامعه شناسی همین نوع استحاله هاست که در پدیده های جمعی به وجود می آید. برای مثال بسیار اتفاق افتاده است که یک گروه سیاسی، برای رسیدن به مقاصد خود عده ای را اجیر کرده تا در کار رقبای خود دست به کارشکنی و اعمال خشونت آمیز بزند. اما این عده پس از مدتی تبدیل به یک گروه مستقل شده و خود سرانه دست به اعمالی زده است که در نهایت به ضرر منافع گروه به کار گیرنده تمام شده است.
بهرحال، به رغم تلاش های حکومت ها و رهبران سیاسی برای کنترل حضور شان درعرصه ی رسانه ای سیاست مدرن، این عرصه، عرصه ای است که مملواز مخاطرات وریسک است. رهبران سیاسی باید همواره مراقب  باشند و انعطاف بسیار زیادی داشته باشند تا اعمال وگفتارشان را کنترل کنند،  زیرا یک عملِ نسنجیده یا اظهار نظر که بد تفسیر می شود، می تواند تبعات فاجعه آمیزی را در قبال داشته باشد. عرصه سیاست مدرن باز وقابل دسترس است در حالی که محافل و دربارهای سنتی چنین نبودند. علاوه برآن باتوجه به ابداع تکنولوژی های جدید و گسترش سریع سازمان ها  ومنابع رسانه ای، کنترل کامل جریان اطلاعات و شیوه های ظاهر شدن رهبران سیاسی در انظار عموم غیر ممکن شده است.
پی نوشت ها:
1.      استریت، جان. رسانه های فراگیر، سیاست و دموکراسی. ترجمه حبیب الله فقیهی نژاد، تهران: انتشارات روزنامه های ایران، .1384.
2.      اولسون، دیوید. رسانه ها ونماد ها. ترجمه محبوبه مهاجر، تهران: انتشارات سروش،1387.
3.      راجرز، اورت میچل. تاریخ تحلیلی علم ارتباطات، رویکرد شرح نگارانه. ترجمه علامرضا آذری: نشر دانژه،1387.
4.      ساروخانی، باقر. جامعه شناسی ارتباطات. تهران: انتشارات اطلاعات،1375.
5.      ساروخانی، باقر. اندیشه های بنیادین علم ارتباطات: انتشارات خجسته،1383.
6.      سورین، ورنر. جی. وجیمز. دبلیو. تانکارد. نظریه های ارتباطات. ترجمه علیرضا دهقان، تهران: انتشارات دانشگاه تهران،1381.
7.      سولیوان، تام. او وهمکاران. مفاهیم کلیدی در ارتباطات. ترجمه میر حسین رئیس زاده، نشر فصل نو، 1385.
8.      طاهری، ابوالقاسم. اصول علم سیاست(رشته علوم اجتماعی).تهران: انتشارات دانشگاه پیام نور، 1388.
9.      نش،کیت. اسکات، آلن. راهنمایی جامعه شناسی سیاسی(جلداول). ترجمه قدیر نصری/محمدعلی قاسمی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1388.
10.  معتمد نژاد، کاظم. وسایل ارتباط جمعی. تهران دانشگاه علامه طباطبائی،1371.
11.  مک کوایل، دنیس. درآمدی بر نظریه های ارتباط جمعی. ترجمه پرویز اجلالی، انتشارات دفتر مطالعات و توسعه رسانه ها، 1385.
12.  نقیب زاده، احمد. درآمدی برجامعه شناسی سیاسی. تهران: انتشارات سمت،1388.




هیچ نظری موجود نیست: